پارت چهارده

زمان ارسال : ۳۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

****

سفره شام را توی دستم گرفته بودم تا بیندازم و آرزو اجازه نمی داد:

ـ اِ... برو بشین ببینم.

و صدا زد:

ـ کیوان! بیا سفره‌‌رو بندازیم.

کیوان به طرف ما آمد و با دیدن من که اصرار داشتم سفره را بگیرم لبش را گزید و گفت: ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.